آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

خدا حافظ مهد کودک

سلام عصبانی من به تو فقط 14 روز رفتی مهد همین!3روز اول کامل.بعد زنگ زدن که خوابت میاد چند روزی هم نصفه رفتی و در نهایت بار آخر بقدری گریه کردی که بمن زنگ زدن بیا ببرش. ازم خواستی که دیگه نری.منم موافقت کردم.چون دوست نداشتم فکر کنی بزور مجبوری بری.بعضی روزها یهو میگی مامان من نمیرم مهد ها.میگم نرو عزیزم اما کاش میرفتی که من بعد ها دچار مشکل نشم.مهم نیست ،مهم خودتی دخترم این چند تا عکس جدید از آدرینا خانوم این پای ما مادر و دخترهههههههه این لباسم زن دایی برات خریده و خیلی بهت میاد اینم یه مدل خوابه دیگههههههه اینم رادین و آرا و آدرینا ...
6 خرداد 1393

سلام به مهد کودک

سلام بهار نارنج من بتاریخ 2 اردیبهشت 93شما خانوم خانوما زدی زیر گریه که میخوام برم مهد.گفتم نمیمونی ،گریه میکنی ،گفتی نه!میمونم گفتم من برمیگردم ها،گفتی میمونم. خلاصه ساعت 2:30 پوشوندمت و 2تایی با ماشین رفتیم دم مهد کودک قند عسل.رادین و آرا هم اونجان. خلاصه نیم ساعت من موندم بعد مجبور بودم بیام ماشینو بدم به بابا.هرچی گفتم بیا بریم نیومدی. منم برگشتم برات خوراکی هم خریدم بعد 20 دقیقه برگشتم.دیدم مشغول بازی هستی. باز رفتم پیاده روی و برگشتم باهام نیومدی خونه.من برگشتم خونه تا 7 اومدیم دنبال شما 3 تا.منو بابا و خاله الناز. زدی زیر گریه که بمونی اونجا.من که در حیرتم. امروزم خوراکیتو گذاشتی تو کیفت و آماد...
6 خرداد 1393
1